.
.
خداوند ، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه هاي
بالا و والا را جستجو کنيم . . .
.
.
دلم مي خواست سقف معبد هستي فرو مي ريخت پليدي ها وزشتي ها به زير خاک
مي ماندند ، بهاري جاودان آغوش وا مي کرد جهان در موجي از زيبايي و خوبي شنا مي کرد . . .
.
.
.
دلتنگم و جز روي خوشت در نظرم نيست / در گيتي و افلاک به جز تو قمرم نيست / با عشق تو شب را به سحرگاه رسانم / بي لذت ديدار تو شب را سحرم نيست .
.
.
.
چه جمله ي عجيبي است "دوستت دارم" ، هر کسي ميگويد ، عاشقتر ميشود و هر کسي ميشنود بي تفاوت تر !
.
.
.
کوچه اي را بود نامش معرفت / ساکنينش بامرام از هر جهت / گرچه بن بست بود مثل قلب من / آخرين خانه تو بودي خوب من .
.
.
.
هوايت دستان سنگيني داشت ، وقتي به سرم زد فهميدم !
.
.
.
از فکر من بگذر خيالت تخت باشد / من مي تواند بي تو هم خوشبخت باشد / اين من که با هر ضربه اي از پا در آمد / تصميم دارد بعد از اين سرسخت باشد / تصميم دارد با خودش ، با کم بسازد / تصميم دارد هم بسوزد ، هم بسازد .
.
.
.
به خدا بگو خط و نشان دوزخش را برايم نکشد ، جهنم تر از نبودنت جايي را سراغ ندارم .
.
.
.
آهسته گفت خدا نگهدارت و در را بست و رفت ، آدمها چه راحت مسئوليت خود را به گردن "خدا" مي اندازند .
.
.
.
برايم دعا کن ! اجابتش مهم نيست ! نياز من آرامشي است که بدانم تو به ياد مني .
.
.
.
خواهم ز خدا خسته و درمانده نباشي / محبوب خدا باشي و شرمنده نباشي / اي دوست الهي در اين عالم هستي / سرزنده بماني و سرافکنده نباشي .
.
.
.
اينجا مهم نيست کجاست ، بي تو همه جا دور است !
.
.
.
زندگي شبيه شعريست ، قافيه هايش با من ، "تو" هميشه "رديف" باش .
.
.
.
عشق بازي کار فرهاد است و بس / دل به شيرين داد و ديگر هيچکس / مهر امروزي فريبي بيش نيست / مانده ام حيران که اصل عشق چيست ؟
.
.
.
اينجا جاييست که پشت هر دوستت دارم هم نوشته است ساخت چين !
.
.
.
الهي من فدات بشم ، انگشتر طلات بشم / وقتي چشاتو تاب ميدي ، مردمک چشات بشم .
.
.
.
جلد گرفته ام عشقم را با خيال و خاطره ، مبادا که تا بخورد حتي گوشه ي احساسم زير دست اين همه تنهايي .
.
.
.
هزار بار هم از اين دنده به آن دنده شوي فايده ندارد ! اين تخت خواب "آغوش" کم دارد .
.
.
.
هميشه واسه گلي خاک گلدون باش که اگه به آسمون هم رسيد ، يادش باشه ريشش کجاست .
.
.
.
ارزان تر از آنچه که فکرش را بکني بودي ، اما براي من گران تمام شدي .
.
.
.
دلتنگي من تمام نمي شود ، همين که فکر کنم من و تو دو نفريم دلتنگتر ميشوم براي تو .
.
.
.
گفته باشم ! من درد ميکشم ، تو اما چشم هايت را ببند ، سخت است بدانم مي بيني و بي خيالي .
.
.
.
مثل تقدير پرستوي سراسيمه ي عشق / پشت ديوار دلم از همه محبوبتري .
.
.
.
رنج دوري ، ياد ياران کار ماست / يک پيامک حکم يک ديدار ماست .
.
.
.
وقتي به آسمان نگاه ميکنم خوشحال ميشم چون با وجود فاصله ها ، زير يک آسمونيم !
.
.
.
آدمها را دوست دارم ، همانهايي که بدي هيچکس را باور ندارند ، همانهايي که براي همه لبخند دارند ، همانهايي که بوي ناب انسانيت ميدهند ، و من باور دارم که تو از همانهايي .
.
.
.
هر روز اين عشق يک طرفه را طي ميکنم ، يکبار تو هم گامي بدين سو بردار ، نترس ، جريمه اش با من !
.
.
.
گروه خوني ام "تو" ي مثبت است !
.
.
.
کوچ پرنده به من آموخت وقتي هواي رابطه سرد است ، بايد رفت .
.
.
.
وقتي خداحافظي ميکنيم چه انرژي عظيمي مي خواهد کنترل اولين قطره ي اشک براي نچکيدن .
.
.
.
به بودن ها دير عادت کن و به نبودن ها زود ، آدمها نبودن را بهتر بلدند .
.
.
.
اين روزها دلگرمي ميخواهم وگرنه چيزي که زياد است سرگرمي .
.
.
.
تو باور نداري اين حرف ها را ! وگرنه من سالهاست براي آنکه در فال تو باشم ، در قهوه ي تو غرق شده ام .
.
.
.
عمريست دلم چون صيد در بند شده / اي دوست مگر قيمت دل چند شده ؟ / سنگين شده سايه ات ، کجايي / نکند ، يارانه ي عشق هم هدفمند شده ؟
.
.
.
سخت است وقتي از بغض ، گلو درد ميگيري و همه ميگويند لباس گرم بپوش .
.
.
.
سرماي نبودنت بدتر از سرماي زمستان است ، به لرزه انداخته چهار ستون دلم را .
.
.
.
خوشبختي من پيدا کردن "تو" از ميان اين همه ضمير بود .
.
.
.
دوست داشتنت معادله ايست که نفسهايم را اثبات ميکند .
.
.
.
سري را که درد نميکند دست مال نميبندند ، اما سر من درد ميکند براي دستي که مال تو باشد .
.
.
.
مشکل از تو نبود ، از من بود ، با کسي حرف ميزدم که سمعک هايش را پيش ديگري جا گذاشته بود .
.
.
.
مي توان از آب و از نان ، و از جان خود حتي گذشت / ممکن اما نيست مجنون بود و از ليلا گذشت / عاشقان را جامه اي پوشيدني جر چشم نيست / يا ز خير عشق يا ميبايد از دنيا گذشت .
.
.
.
همين که ياد ما هستي دمت گرم / همين که مرهم دردي دمت گرم / در اين دنيا که مردم بي وفايند / همين که با وفا هستي دمت گرم .
.
.
.
تو را چون آب دريا دوست دارم / به قدر خواب و رويا دوست دارم / سرکاري ! همه اينها دروغه / تو را من بيش از اينها دوست دارم .
.
.
.
بايد از آرامش گل ها گذشت ، شادمان چون لحظه ديدار شد
بهترين تسکين دل اين جمله است ، بايد از پيوند تو سرشار شد . . .
.
.
.
تا تويي در خاطرم ، با ديگران بيگانه ام / با خيالت همنشينم ، گوشه اي زنداني ام
.
.
.
اي کاش که از حال دل من خبرت بود اي کاش دمي از سر کويم گذرت بود من مرغ اسيرم که ندارم پر پرواز اي کاش که کاشانه من زير پرت بود!
.
.
.
در دفتر زندگيت براي سفيد ماندن صفحه ي غصه هات هميشه دعا مي کنم . . .
.
.
.
تنهايي آدمها يه دريا عمق داره ، ولي پر کردنش با يه ليوان محبت ممکنه . . .
.
.
.
اس ام اسات شده مثل دارو.يکي صبح يکي شب.اما حال من خيلي بده.هر لحظه به دارو احتياج دارم
.
.
.
امروز رفتم برات يه ساعت بخرم ولي هرچي گشتم هيچ ساعتي به قشنگيه اون ساعتي که ديدمت پيدا نکردم
.
.
.
سلام ، از سرد خونه مزاحم ميشم !
اينجا يه قلب يخ زده هست که منتظر اس ام اس گرم شماست !
.
.
.
توي معبد چشات هرکي در زد ، باز نکن !
چون اونجا فقط زيارتگاه منه !
.
.
.
شنيدي که دلم گفت بمان ، ايست ، نرو / به خدا وقت خدا حافظي ات نيست ، نرو
نکند فکر کني در دل من مهر تو نيست / گوش کن نبض دلم زمزمه اش چيست ، نرو . . .
.
.
.
عشق تو مانند روح در وجود من است که فقط هنگام مرگ از هم جدا ميشويم . . .
.
.
.
نميتوانيم کاري کنيم که مرغان غم بالاي سر ما پرواز نکنند اما ميتوانيم نگذاريم که روي سر ما آشيانه بسازند.
نظرات شما عزیزان: